غزل غزل بیاد تو، قدم قدم فدای تو
نفس نفس برای تو، منم همش بیاد تو
ღ♥ღ
دوباره فال حافظ میگیرم
دوباره توی فالمی
همیشه در خیالتم
اگر چه بی خیالمی
ღ♥ღ
نفس بده که برایت نفس نفس بزنم
نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم
مرا اسیر خودت کرده ای دعایی کن
که آخرین نفسم در این قفس بزنم
ღ♥ღ
کاش میشد قصه رفتن را وقت گفتن بی صدا تغییر داد
کاش میشد سرنوشت خویش را خود نوشت و بر کف تقدیر داد
ღ♥ღ
خدایا، آنکه در تنهاترین تنهاییم، تنهای تنهایم گذاشت
خواهشی دارم
تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار
ღ♥ღ
یه گونی عشق تقدیم تو باد
عشقش واسه خودت، گونیش هم واسه نون خشکاتون
ღ♥ღ
بیادتم
حتی اگر قرار باشد شبی بی چراغ در حسرت یافتنت تمام کوچه ها را قدم بزنم
ღ♥ღ
ضربان قلبم رو روی خنده های تو تنظیم کردم
بخندی تا زنده بمونما
ღ♥ღ
وقتی تو نیستی همه نیستن
نه که نیستن!
هستن!
ولی مثل تو نیستن!
ღ♥ღ
گاه سکوت معجزه میکند
و تو می آموزی که همیشه بودن در فریاد نیست
ღ♥ღ
بیست رو ضربدر 777 بکن.
دوباره در 13 ضرب کن.
هرچی در اومد تو همونی!
ღ♥ღ
با اشکی که از دوریت بر چهره دارم
تو را تا صبح محشر دوست دارم
ღ♥ღ
نه چتر با خود داشتی
نه روزنامه
نه چمدان
عاشقت شدم
از کجا باید میدانستم مسافری؟؟؟
ღ♥ღ
دلخوش از آنیم که حج می رویم / غافل از آنیم که کج میرویم / کعبه به دیدار خدا می رویم/ او که همین جاست کجا میرویم/ حج به خدا جز به دل پاک نیست ؟/ شستن غم از دل غمناک نیست ؟/ دین که به تسبیح و سر و ریش نیست / هر که علی گفت که درویش نیست / صبح به صبح در پی مکر و فریب / شب همه شب ناله و امن یجب
ღ♥ღ
اگه سراب دیدید ، تظاهر کنید که ازش آب میخورید و سیراب رد میشید.
نزارید به دروغش افتخار کنه
ღ♥ღ
زندگی رو از شیشه ی جلو نگاه کن ، نه از آیینه ی عقب